ایمان میرزایی

Reading is bad, discovery is good. Just read the discovery method and Start digging

داداچ انتخابات تموم شد

صبح که شد، در لپ‌تاپ را باز می‌کند بعد هم تلگرام، می‌رود توی اکانت‌هایی که پیدا کرده؛

از اول: شما چرا توی اون گروه به ایشون توهین می‌کنی؟ دومی: مگر دین نداری؟ سومی: اصلا معلومه داری حقوق می‌گیری تا خرابش کنی ، تا آخر همش همینه.

دعواهای انتخاباتی در زمانی غیر از زمان انتخابات.

بهش می‌گم ول کن بابا. می‌گه نه انگار اینا سرشونو کردن تو برف نمی‌بینن واقعیت رو. بعد هم تحلیل که: ببین از این حرفی که زد اصلا معلوم بود، خودشم حرفامو قبول داره، اما انگار یه مشکل دیگه هست.

شخصا زمان انتخابات برای رای آوردن نامزدی که از همه کمتر حوصله‌ام را سر می‌برد کلی زور و زار زدم. اما برای همان دو یا سه روز آخر بود. قبل‌تر از آن را دیگر نمی‌توانستم. به دلیل هزینه‌فرصتش (هزینه‌ای که بر گُرده‌ام می‌نشیند بر فرصتی که اول برای خودم و بعد دیگران ایجاد می‌کند نمی‌ارزد) اصلا منطقی نیست.

اصلا هزینه‌ی‌فرصت را هم بی‌خیال شویم!

ادامه مطلب...
۰۹ تیر۰ ۹۶ ۰ کامنت
ایمان میرزائی

چارلز هندی روزه‌دار

این بخش نوشته چارلز هَندی در کتابش برای ما ایرانی‌ها که روز‌های ماه رمضان را پشت سر می‌گذارم(گذاشتیم) هم می‌تونه حامل معنی، و اگر کمی بیشتر به گزاره‌هاش فکر کنیم حامل فکرهای خوب‌تر باشه. بدون اتلاف کلمات بیشتر اونها رو می‌نویسم.

 

ایام پرهیز و روزه باید برای ما یادآور این باشد که بایست بیشتر از پیش در میان امور زندگانی شلوغ خود غور کنیم و آن را به حالت توازن و تعادل  برسانیم. خانمی معتقد بود که «چنین نیست». او گمان می‌کرد که غرض اصلی از پرهیز، محروم کردن خود است. من به او گفتم: «پرهیز بلای جان جامعه و مذاهب آن بوده است.»

ادامه مطلب...
۰۴ تیر۰ ۹۶ ۰ کامنت
ایمان میرزائی

من برای جامعه‌ام چه‌کردم؟ (لطفا شما هم ریاکارانه بگویید!)

این متن را زمانی می‌نویسم که آمادگی‌اش را ندارم، نه برایش فکر کرده‌ام که چگونه باشد بهتر است، نه چندان در مود آینده این گزارش‌ها فکری دارم، که اگر بیشتر صبر کنم کاری پیش نمی‌رود.

قرار است اینجا هر کار خوب و کوچک -و با احتمال کمتر- کار بزرگ و خوبی کردم بنویسم.

این را از فواد ایده گرفتم. اما قبل از آن در وبلاگ آقا معلم، در نوشته سرطانی به نام وطن یا چرا وطن‌پرست نیستم، در مدرسه (در قالب درس میکرواکشن، مهربانی‌های کوچک زندگی و هر چقدر هم کوچک، اقدامی انجام دهیم ، انتخاب زمان مناسب و جاهای دیگری که الان یادم نیست، این‌کارها تشویق شده است.

در این‌هایی که لینک کردم مفاهیم متفاوتی بیان شده، اما یک رشته ثابت دارند که آن یک اقدام است.

ادامه مطلب...
۱۳ خرداد۰ ۹۶ ۱ کامنت
ایمان میرزائی

بی‌شخصیتی یعنی صدای بلند تو و من

پیش‌نویس: این نوشته کوتاه با یک لینک آپدیت شده است.

 اصل متن: این ملت هر سال که می‌گذرد، فقط افکارشان مدرن‌تر می‌شود اما همان شخصیت کهنه خود را حفظ می‌کنند.

یکی نیست بهشان بگوید مگر آزار داری؟ مگر من و آن چند ده نفری که حول خانه تو زندگی می‌کنیم با تو قرارداد تولید آلودگی صوتی داریم؟

قدیم‌ها نبودم تا ببینم چگونه مزاحم دیگران میشوند. اما امروزه را خوب می‌فهمم. و الحمدلله همه نوعش را هم داریم. از مدرن‌ها گرفته، تا نوع مذهبی آن یا نوع ادیب و فیلسوف.

مشتی فکر متفاوت اما با شخصیت‌های یکسان!

یا با صدای بلند ضبط ماشینشان که بعضی‌شان قیافه هم می‌گیرند که ببین چه آهنگی دارم!

ادامه مطلب...
۱۲ خرداد۰ ۹۶ ۰ کامنت
ایمان میرزائی

همین یکی را کم داشتم که جور شد

پیش‌نوشت: این متن کوتاه برای آنهایی نیست که اخلاق من را چندان نمی‌شناسند، همان‌هایی که ممکن است فکر کنند من از کمک کردن به دیگران خوشحال نمی‌شوم.

 اصل متن: توی این هیرو ویری که درگیر چند فعالیت آن‌هم به‌طور همزمان شده‌ام، یکی را در خیابان دیدم که گفت، ایمان میتونی به بچم یه کمی درس بدی، تا امتحان بده؟

دیدی چه شد؟ همین الان فیلم را نگاه دارید (pause)

حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ تو که نمی‌توانی. اصلا این را کجای دلم بگذارم؟ خدایا این یکی را هم قبول می‌کنم، بقیه‌اش با تو.

ادامه مطلب...
۰۲ خرداد۰ ۹۶ ۰ کامنت
ایمان میرزائی