ایمان میرزایی

It's not about how many resources you have; it's about having the right focus. Lean Enterprise Book

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ساختار دولتی» ثبت شده است

جمعه, ۳ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۴۸ ب.ظ ایمان میرزائی
گلچین توسعه:  کسی که تصمیم سیاسی می‌گیرد نباید پول دستش باشد

گلچین توسعه: کسی که تصمیم سیاسی می‌گیرد نباید پول دستش باشد

متن زیر خلاصه‌ی گلچین شده (سلیقه‌ی من) مصاحبه‌ی دکتر محمود سریع‌القلم است. که تاکید می‌کنم این فقط سلیقه‌ی من است، نه چیزی که همه‌ی فعالان توسعه آن را گلچین بنامند. ممکن است آنها بگویند دستچین توسعه. پس اگر شما این‌ها را اصطلاحا گُل توسعه نمی‌دانید، لطف می‌کنید اگر درخواست زیادی نباشد، کمی توضیح همین زیر بنویسید که گلچین توسعه چه می توانست باشد.

این مصاحبه را وقایع‌ اتفاقیه با سریع‌القلم انجام داده است. متن کامل را می‌توانید در هر کدام از این لینک‌ها بخوانید:

در وقایع اتفاقیه - در عصر ایران

ماشالله کمی دقت هم بد نیست. گویا از هول اینکه پروفسور گفته‌اند دست خبرنگاران را باز بگذارید، متن را دوبار دوبار و قاتی‌پاتی نوشته‌اند. اصلا مشخص است متن را خودشان بعد از نوشتن با دقت خوانده‌اند!

 

 متن گلچین شده:

قفل بودن کشور‌ها = بهبود روابط 

در روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به اندازه‌ای که دو واحد به همدیگر قفل می‌شوند به همان اندازه معقول رفتار می‌کنند یعنی اگر ما و عربستان حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار تعامل اقتصادی داشتیم تا اندازه‌ای به هم قفل بودیم و ما و آنها الفاظی که امروز راجع به یکدیگر استفاده می‌کنیم را به کار نمی‌بردیم.

 

بی‌هوده منتظر سیاست ننشینید، سکان‌دار تغییر، خصوصی است نه دولتی

نمونه‌ای در تاریخ سیاسی نداریم که حکمرانان فی‌البداهه و به اختیار خود بخواهند تغییر ایجاد کنند زیرا ماهیت سیاست حفظ وضع موجود است. در تاریخ چهار قرن اخیر هیچ نیرویی به اندازه بخش خصوصی در دنیا به دنبال تغییر نبوده است. بنابراین بخش خصوصی نباید در انتظار عقلانی شدن حوزه سیاست بنشیند. 

 

بزرگ‌ترین مشکل کشور شاید در بی‌سوادی خلاصه شود

مشکل در بخش اعظم کشور کمبود دانش است و نمی‌دانند نظام بین‌الملل و اقتصاد بین‌الملل چگونه کار می‌کند. 

 

انگلیس و آمریکا هم با این همه صمیمیت همه‌چیز را به هم نمی‌گویند.

 هیچ کشوری در جهان به اندازه انگلیس و آمریکا روابط استراتژیک دو جانبه ندارند اما همین دو کشور با اطلاعاتی که در اختیار دارند با یکدیگر در سطح جهانی رقابت می‌کنند و بسیاری از مسائل را به یکدیگر نمی‌گویند.

 

ادامه مطلب...
۰۳ فروردين۰ ۹۷ ۲ کامنت
ایمان میرزائی

مدیریت صحیح بر کشور را می دانیم، اما در اولویتمان نیست این کارها (در باب مدیریت آب کشور)

این کامنت رو در مورد نحوه‌ی مدیریت آب، زیر درس «نگران تصمیم‌های پیچیده و دشوار درباره‌ی منابع آب هستم» توی متمم نوشتم، اینجا با کمی ویرایش می‌گذارمش.

 

پیش‌نوشت اول:

اگر قراره بین خوندن ادامه‌ی متن و خوندن این گزارش یکی رو انتخاب کنین، لطفا گزارش رو انتخاب کنین. همین‌طور این گزارش نمونه‌ی آموزنده‌ای از روش جذاب و مفید استفاده از آمار و ارقام در نوشته‌هامون می‌تونه باشه. یادمون بمونه که هر وقت مزخرف‌گویانی رو در حوزه‌ی فعالیت خودمون(مثل مدیریت و اقتصاد) دیدیم که اون‌ها استانداردهای بسیار پایینی داشتند این دلیلی بر بالا بودن ما نیست الزاما. دقیق بودن و تکیه بر ارقام و آمارها و داده‌های پایه می‌تونه ما رو متمایز کنه و این دغدغه رو در کشور ایجاد کنه که کمی دقیق‌تر حرف بزنیم، مستند حرف بزنیم و با آمار حرف بزنیم، وقتی این دغدغه‌ها زیاد میشه شاید مسئولانی که در بالاترین قسمت تصمیم‌گیری کشور نشسته‌اند به وضعیت غیر جالب و نازیبای خودشون در بی‌استفادگی از اعداد و ارقام نگاه کنن و مقایسه کنن، که مقایسه از بهترین کارهاست! (+)

 

پیش‌نوشت دوم:

من تو این کامنت زیاد لینک دادم، چون می‌بینم دوستان جدید‌الورود متممی گاهی زیر درس‌ها می‌نویسن که مخالف برخی نقل‌قول‌ها هستن، و می‌گن که این حرف‌ها خیلی جاها مصداق نداره. من ترجیح دادم هر جا که می‌تونستم لینک بدم تا هر کسی فکر کرد این حرف‌ها درست نیست بیشتر بررسی کنه. اگر هم جایی لینکی نبود اون رو نظر شخصی من بدونن که واضحه که شخصیه و به کیفیت تحلیل من بر می‌گرده، و اون قسمت به کلیت متن خدشه وارد نمی‌کنه.

 

اصل متن:

به عنوان کسی در یک استان پر آب، بحران آبی رو تجربه کرده! باید در یک کلام بگم این‌جا چیزی به نام مدیریت آب نمی‌بینم، هر چه هست قدرت بر سر استفاده از منابع آبیه!

ادامه مطلب...
۲۳ شهریور۰ ۹۶ ۴ کامنت
ایمان میرزائی

وقتی که نمی‌دانیم چگونه به دیگران لطف کنیم تا بعدا طلبکار نشوند

وقتی که به کارمند اداره دولتی گفتم خب چگونه باید هزینه‌اش را پرداخت کنم گفت: رمز دوم هم داری؟ گفتم آره.

بعد از کمی ور رفتن با دکمه‌های کیبوردش پرسید چند است؟

گفتم باید رمزش را بدهم به شما؟

این را که گفتم، دیگر کارمندان، آن طرف‌تر با تعجب نگاه کردند، گویا این اولین باری بود که کسی به این درخواستشان به دیده تردید نگاه کرده بود و قبل از من همه اوامر را با دقت انجام میدادند.

گفت: اگر به من اعتماد نداری، بیا خودت پُرش کن. و یکی از کارمندان گفت تو باید ممنون ما باشی این وظیفه ما نیست که پولش را پرداخت کنیم باید خودت می‌رفتی کافی‌نت و می‌پرداختی.

من را بگو که از این حرفم چقدر شرنده شده بودم ولی در مقابل سرخ شدن مقاومت می‌کردم.

خواستم جمعش کنم که گفتم: نه نه اصلا بحث اعتماد نیست. آخه نباید این‌جوری باشه! می‌دونین؟ ولی اونها دیگه زیر بار نمی‌رفتند و لابد به خودشان می‌گفتند بیا آمدیم و خوبی کنیم، جوابمان را دادند.

قیافه درونشان هم یک اسمایلی غمگین بوده لابد، یا هشتگ #ناسپاسی

ادامه مطلب...
۱۴ ارديبهشت۰ ۹۶ ۰ کامنت
ایمان میرزائی