صبح که شد، در لپتاپ را باز میکند بعد هم تلگرام، میرود توی اکانتهایی که پیدا کرده؛
از اول: شما چرا توی اون گروه به ایشون توهین میکنی؟ دومی: مگر دین نداری؟ سومی: اصلا معلومه داری حقوق میگیری تا خرابش کنی ، تا آخر همش همینه.
دعواهای انتخاباتی در زمانی غیر از زمان انتخابات.
بهش میگم ول کن بابا. میگه نه انگار اینا سرشونو کردن تو برف نمیبینن واقعیت رو. بعد هم تحلیل که: ببین از این حرفی که زد اصلا معلوم بود، خودشم حرفامو قبول داره، اما انگار یه مشکل دیگه هست.
شخصا زمان انتخابات برای رای آوردن نامزدی که از همه کمتر حوصلهام را سر میبرد کلی زور و زار زدم. اما برای همان دو یا سه روز آخر بود. قبلتر از آن را دیگر نمیتوانستم. به دلیل هزینهفرصتش (هزینهای که بر گُردهام مینشیند بر فرصتی که اول برای خودم و بعد دیگران ایجاد میکند نمیارزد) اصلا منطقی نیست.
اصلا هزینهیفرصت را هم بیخیال شویم!