این کامنت رو در مورد نحوه‌ی مدیریت آب، زیر درس «نگران تصمیم‌های پیچیده و دشوار درباره‌ی منابع آب هستم» توی متمم نوشتم، اینجا با کمی ویرایش می‌گذارمش.

 

پیش‌نوشت اول:

اگر قراره بین خوندن ادامه‌ی متن و خوندن این گزارش یکی رو انتخاب کنین، لطفا گزارش رو انتخاب کنین. همین‌طور این گزارش نمونه‌ی آموزنده‌ای از روش جذاب و مفید استفاده از آمار و ارقام در نوشته‌هامون می‌تونه باشه. یادمون بمونه که هر وقت مزخرف‌گویانی رو در حوزه‌ی فعالیت خودمون(مثل مدیریت و اقتصاد) دیدیم که اون‌ها استانداردهای بسیار پایینی داشتند این دلیلی بر بالا بودن ما نیست الزاما. دقیق بودن و تکیه بر ارقام و آمارها و داده‌های پایه می‌تونه ما رو متمایز کنه و این دغدغه رو در کشور ایجاد کنه که کمی دقیق‌تر حرف بزنیم، مستند حرف بزنیم و با آمار حرف بزنیم، وقتی این دغدغه‌ها زیاد میشه شاید مسئولانی که در بالاترین قسمت تصمیم‌گیری کشور نشسته‌اند به وضعیت غیر جالب و نازیبای خودشون در بی‌استفادگی از اعداد و ارقام نگاه کنن و مقایسه کنن، که مقایسه از بهترین کارهاست! (+)

 

پیش‌نوشت دوم:

من تو این کامنت زیاد لینک دادم، چون می‌بینم دوستان جدید‌الورود متممی گاهی زیر درس‌ها می‌نویسن که مخالف برخی نقل‌قول‌ها هستن، و می‌گن که این حرف‌ها خیلی جاها مصداق نداره. من ترجیح دادم هر جا که می‌تونستم لینک بدم تا هر کسی فکر کرد این حرف‌ها درست نیست بیشتر بررسی کنه. اگر هم جایی لینکی نبود اون رو نظر شخصی من بدونن که واضحه که شخصیه و به کیفیت تحلیل من بر می‌گرده، و اون قسمت به کلیت متن خدشه وارد نمی‌کنه.

 

اصل متن:

به عنوان کسی در یک استان پر آب، بحران آبی رو تجربه کرده! باید در یک کلام بگم این‌جا چیزی به نام مدیریت آب نمی‌بینم، هر چه هست قدرت بر سر استفاده از منابع آبیه!

بذاریم کمی این رو باز تر کنم. استان چهار ومحال و بختیاری یک زمانی (شاید ۲۰ سال پیش) با اینکه یک درصد جمعیت ایران را داشت و دارد، ۱۰ درصد آب کشور در این استان به شکل عمدتا برف و مقداری باران می‌بارید (+) اما الان خود استان هم بیماری کمبود آب داره (یک خبر در این مورد) اما متاسفانه چشم استان‌های دیگر مخصوصا استان‌های فلات مرکزی از جمله اصفهان، یزد، کرمان و فارس به منابع آبی که پیش از آن آوازه‌اش در کشور پیچیده بود، جلب شده است. اما واقعا حکایت از اشتباه بودن این مسئله در امروز دارد. که الان استان با مسائل آبی دست و پنجه نرم می‌کند و در بسیاری از نقاط جغرافیایی استان که در قدیم برنج می‌کاشتند امروز حتی آبی برای کاشت گندم هم وجود ندارد. اما استان‌های دیگر با طرح‌های انتقال آب که هیچ‌کدام از آن‌ها اصول انتقال آب یونسکو را هم رعایت نمی کند، تلاش می‌کنند آب را از این استان به سمت استان‌های دیگر روانه کنند.

قبل از ادامه یک توضیح بدم که دوستان نگن تو نمی‌تونی در این مورد نظر بدی چون نظراتت سوگیری داره، تو داری چونه‌ی استان خودت رو می‌زنی. باید عرض کنم، اتفاقا برای اظهار نظر در این مورد به خودم امتیاز بالایی می‌دم. از این نظر که ممکنه استدلال‌هام به دلیل درگیری احساسی یک سمت غش کنه. چون من هم اصفهانی به حساب میام هم چهارمحالی. یک جا به دنیا اومدم یک جا بزرگ شدم. والدینم از دو استان متفاوت‌اند. توی هر دو جا هم دوستان و آشنایان زیادی دارم. از این منظر خیالتون راحت باشه. (این اطلاعات شخصی را بی‌خیال شوید! تا برویم سراغ اصل کار)

 

ادامه‌ی متن:

آب رو از چهارمحال می‌برن اصفهان، بعد اون‌جا سرش دعوا میشه که بره یزد یا نه! (+) اگر مدیریت علمی داشتیم، و یک ساختار منظم چارچوب مدیریت حوزه‌ی آب کشور رو مدیریت می‌کرد، از منبع آب در موردش تصمیم‌گیری می‌شد که آیا اساسا آب جایی برود یا نه؟ چگونه آب مصرف شود؟ و کجا صرف شود؟ نه اینکه با لابی و سیاست بره اصفهان و کشاورزهای اصفهانی لوله رو بشکنن و بگن آب مال ماست! (+)

 

قبلا در اشتباهات انباشه در مورد آب نوشته بودم. اما همون‌موقع ترسیدم که هفت گامی که نوشتم به اشتباه برداشت بشه، اینکه فکر کنیم اون هفت گام تنها دلایل وضعیت نامناسب آبی کشوره، برای همان اینجا جای مناسبیه که یکی دیگه از علل رو بنویسم: کشاورزی

ما اساسا در کشاورزی مزیت نسبی نداریم، اگر کشت ما دیم بود تولیدش منطقی می‌شد. نه اینکه برای تولید هر تن گوشت گوسفند به‌طور متوسط ۶۰۰۰ مترمکعب آب مصرف کنیم، یا برای تولید یک تن چای ده هزار متر مکعب! (+) ما هنوز مفهوم استقلال رو درک نکردیم. (+)

این بخشی از مصاحبه‌ی محمد درویش هست با شفقنا: «از توریسم می‌توانیم پول تولید بکنیم اما ما رفته‌ایم سراغ خودکفایی در کشاورزی و این بزرگترین بلا را بر سر منابع منابع آب زیرزمینی ما آورده است ».

 

نگاه کنین اینجا دبیر اتحادیه کشاورزی اصفهان چی گفته؛ اینکه ما توی تولیدات کشاورزی مزیت داریم! خب ادعاهای ایشون با پوزیشن ایشون هم‌آهنگه. ایشون باید دنبال گرفتن امتیازات بیشتر برای صنف خودشون باشن، اما ماها نباید فراموش کنیم که به همون اندازه‌ای ایشون سوگیری ندارن که مثلا ترامپ بیاد در مورد اسلام و مسلمانی سخنرانی کنه! (یک سوگیری خند‌ه‌دار)

 اگر به من بگین یک نفر رو در مورد شناخت آب و محیط زیست معرفی کن من می‌گم «محمد درویش». که وبلاگ مهار بیابان‌زایی رو داره و در دولت یازدهم به سمت «مدیر کل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست» منصوب شد، و البته بعد از اون به خاطر شایستگی‌های رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور، ایشون مجبور شد استعفا بده! به هر حال بخشی از متن من از خوندن وبلاگ ایشون حاصل شده

 

راه‌حل قدیمی (اما اثربخش)

محمد درویش یک‌بار در مورد یک تاریخ‌نویس یعنی ژان‌شاردن (کتاب خاطرات ایشون در زمان صفویه اطلاعات ارزش‌مندی از سبک زندگی ایرانی‌ها در اون دوره داره) می‌گفت: که در خاطراتش از مدیریت هوش‌مندانه‌ی آب در ایران نوشته، که این روش رو تا اون موقع جایی ندیده: قنات (نه تونل)!

شاید این واژه رو بشنوین و بگین این روش‌ها قدیمیه. اما ماها از معلم خودمون یاد گرفتیم که گذشته رو درک کنیم و بعد به استقبال آینده بریم. این در مورد مدیریت آب کاملا مصداق داره؛ ما قنات رو درک نکردیم و آب رو از زیر زمین که جای امنی برای اون هست آوردیم روی زمین به دست بی‌رحم آفتاب سپردیم. آبی که نداشتیم رو آوردیم روی زمین و باهاش سد زدیم و برق تولید کردیم، بدون اینکه بدونیم با این سرعت مصرف آیا تجدید هم میشه یا نه.

ما از خودمون سوال نپرسیدیم، فقط هیجان زده از صنعت حرف زدیم در حالی که صنعت رو حتی درک نکردیم. چگونه صنعتی شدن رو یاد نگرفتیم فقط خواستیم صنعتی باشیم.

دقت کنیم که تونل بحثش با قنات فرق می‌کنه، چون الان استان چهارمحال و بختیاری رو با تونل‌های کوهرنگ ۱، کوهرنگ ۲، کوهرنگ ۳،  گُلاب، خِرسان، سبزکوه، ونک و این بهشت آباد که دوستان مافیای آب دست از سرش بر نمی‌دان و با کمک مسئولان چهارمحال و بختیاری در حال سوراخ سوراخ کردن این استان هستند. که مقدار زهکشی حاصل از تونل‌های انتقال آب وقتی برای مردم اثبات شد (و نه  برای متخصصان، که با محاسبه پیش از این بارها بر خسازت‌زا بودن طرح‌های انتقال آب تاکید کرده‌اند و بر اونها اثبات شده بود) که دیدند چشمه‌هایشان خشک، چاه‌ها فرو رفته، قنات‌ها بی‌آب و زمین‌هایشان تشنه مانده است. و اینجا مثل هر بار نسبت به قبل بیشتر مطمئن میشم که مسئله‌ی یک کشور واقعا مسئله‌ی دانش است. یعنی دانشی که ما نمی‌دانیم یا فیلتر شده و جهت‌دار شده به گوش‌مان می‌رسد، آنهایی هم که طرح‌ها را اجرا می‌کنند یا نمی‌دانند، یا اگر بدانند برایشان تفاوتی نمی‌کند، یا اتفاقا از آب منفت‌های مالی (با گرفتن بودجه‌های کلان برای اجرای این پروژه‌ها)، و یا منفعت‌های قومی (گرفتن آب از یک استان و دادن به استانی دیگر) کسب می‌کنند. 

برای ارزیابی بهتر طرح‌های انتقال آب می‌تونید به کانال در مسیر توسعه در شنوتو رو گوش بدید (مثلا قسمت اول و دوم این آلبوم).

آدرس مستقل کامنت من در متمم

تصویر از waterweb.org