صبح که شد، در لپتاپ را باز میکند بعد هم تلگرام، میرود توی اکانتهایی که پیدا کرده؛
از اول: شما چرا توی اون گروه به ایشون توهین میکنی؟ دومی: مگر دین نداری؟ سومی: اصلا معلومه داری حقوق میگیری تا خرابش کنی ، تا آخر همش همینه.
دعواهای انتخاباتی در زمانی غیر از زمان انتخابات.
بهش میگم ول کن بابا. میگه نه انگار اینا سرشونو کردن تو برف نمیبینن واقعیت رو. بعد هم تحلیل که: ببین از این حرفی که زد اصلا معلوم بود، خودشم حرفامو قبول داره، اما انگار یه مشکل دیگه هست.
شخصا زمان انتخابات برای رای آوردن نامزدی که از همه کمتر حوصلهام را سر میبرد کلی زور و زار زدم. اما برای همان دو یا سه روز آخر بود. قبلتر از آن را دیگر نمیتوانستم. به دلیل هزینهفرصتش (هزینهای که بر گُردهام مینشیند بر فرصتی که اول برای خودم و بعد دیگران ایجاد میکند نمیارزد) اصلا منطقی نیست.
اصلا هزینهیفرصت را هم بیخیال شویم!
برای اعتبارت خوب نیست؛ از فردا میگویند فلانی جیبش به دولت وصله، اینجوری نخورده و سوخته میشوی. وگرنه اگر هم وصل بود باز میشد هزینه فرصت را بررسی کرد. الان که باید دغدغههای دیگری داشته باشی، آن هم با وضعیتی که من از تو الان میبینم.
بیموقع و بیمکان و بد ارائه کردن، باعث خرابی میشود.
الان زمانش برای تو نیست، درست است که انتخابات بعدی از هم اکنون و حتی از قبل شروع شده (اقلن اگر سیستم را ببینیم و بازه زمانی فعالیت انتخاباتی را درست انتخاب کنیم.) اما نه برای تو که یک شهروند هستی و وظیفهات آباد کردن خودت است(با ارزشمندتر شدن و غنیتر شدن)، زمانش که برسد در آن سه چار روز آخر انتخابات حتی برای تو هم منطقی میشود که وارد تبلیغات بشوی، بدلیل اثری که بر چهار و یا چهل سال بعد میگذارد را میگویم.
بیمکان ارائه کردن نظراتت هم تو را غیرحرفهای به نمایش میگذارد، فرض کن ایمیلهای رسمی میان دو سازمان را با ایمیل شخصیمان بدهیم. ایمیل شخصی مکان درستی برای آن نیست.
بد ارائه کردن را هم اینروزها خوب میفهمم، که planها را بر آب و پولها را بر باد میدهد و رابطهها را خراب و دلها را شکسته میکند.
باید گفت اینکارها در این زمان برای تو و ما نان و آب نمیشود، حتی خربزه هم نیست تا تنمان سرد و سرمان گرم شود. مایه اعصاب خرابی، زمان تمامی و رابطه تخریبی است و بس.