قبلا به این که از تلگرام استفاده می‌کنم اشاره کرده بودم.

بعد از تلاشی که برای جمع آوری مطالب حجیم آموزش زبان داشتم به این نتیجه رسیدم که نیاز به یک شریک (Partner) برای صحبت کردن دارم، دوباره رفتم سراغ تلگرام و چندتا گروه تلگرامی پیدا کردم که آنجا را به مکان مناسبی برای تبادل جملات انگلیسی تبدیل کرده بودند، آنجا را برای این هدفم مناسب یافتم.

خوشبختانه چندتا از کانال‌ها اونقدری خلوت هستند که بشود سر حوصله چیزی نوشت و در هر ثانیه یک کامنت گذاشته نمی‌شه.

دیروز داشتم اونجا با یک‌نفر گفت‌و‌گو می کردم، یک‌نفر اومد تو و گفت به یک نفر نیاز داره که بهش کمک کنه و گفت وقت زیادی رو از ما نمی‌گیره.

من تصمیم گرفتم که این فرصت رو برای معلم بودن امتحان کنم، رفتم و بهش گفتم که حاضرم هر هفته یک ربع براش وقت بگذارم، منابع رو بهش معرفی کردم، او هم تشکر کرد و من رو کلی دعا کرد و گفت که خدا از تو راضی باشه و رفت.

اما بنده‌خدا نمی‌دونست که من به‌گونه‌ای خودخواه هستم و برای قبول مسئولیت دلیل دیگری داشتم، البته هنوز هم خدا را دوست دارم و او بهتر می‌داند که؛ «بخشش» برای پایدار بودن باید هوشمندانه باشه.

این مدت کم برای هفت روز چندان وقت من را زایل نمی‌کند ولی به من تجربه معلمی زبان را می‌دهد، این می‌تواند بخشی از یادگیری من باشد، هم یادگیری زبانم را بهتر می‌کند هم یادگیری در آموختن به دیگران را، و احتمالا فرصت‌های دیگری که بعد از مدتی آن‌ها را هم خواهم فهمید.

من که خودم نیازمند به معلم زبان هستم تا بهتر شوم اما توان و دانشی دارم که تا چند ماه یادگیری او را بررسی و تا حدی مدیریت کنم، پس هر دو برنده این بازی هستیم.

اما هر چه رخ دهد، اگر او به هر دلیلی برود و یا دلسرد شود یا اینکه من مطمئن شوم که آن‌قدر ها هم این آموزش به نفعم نیست مطمئنا در ترک این وضعیت تعلل نخواهم کرد.

اول از همه چون هیچ قولی به او نداده‌ام، پس لازم نیست زیرش بزنم!

دوم آنکه او برای این‌کار از راه معمولِ پرداخت نقدی هزینه کلاس آنلاین به من چیزی نداده و نخواهد داد پس حتی اگر الان آموزش او را رها کنم او چیزهایی را بدست آورده که می‌بایست با پرداخت حداقل چند صد هزارتومان آنها را یاد می‌گرفت، شاید مجموعا در یک ساعت حجم زیادی از آموخته‌های خودم را در چند سطر و واضح به او گفتم، تمام آن اشتباهات که از دوستانم شنیده بودم یا از منابع زیادی آموختم یا اینکه خودم تجربه کردم را، به او در مورد وسواس در یادگیری زبان گفتم و اینکه می‌تواند یادگیری او را خراب کند، از کمال طلب بودن در یادگیری گفتم و چند چیز دیگر که خودم با پرداخت هزینه عمرم آن‌ها را درک کردم.

 

خلاصه امیدوارم او در این مورد جدی باقی بماند چون زیاد به او مشق نخواهم داد، و البته کسی که تجربه تدریس دارد می‌داند که زمانی که برای این کار می‌گذاری تنها زمانی نیست که باید بگذاری! باید به روند یادگیری او فکر کنی واینکه چگونه می‌تواند اثربخش‌تر یاد بگیرد و آموخته‌هایش را استفاده کند. همه چیز را به زمان خودش می‌سپارم.